«نماینده»؛ حسین فدایی/ فتنهگران در روز عاشورا (سال ۸۸) با بیشرمی همچون بنیامیه و تابعین آن، به ساحت مقدس امام حسین(عليهالسلام) توهین کرده و به جشن و پایکوبی پرداختند؛ بنابراین مردم نمیتوانستند این صحنهها را تحمل کنند و به میدان آمده و در ۹ دی، توطئة ۲۰ سالة نظام سلطه ضد جمهوری اسلامی با شکست مواجه گرديد؛ چون پس از حدود ۲۰۰ روز از قانونشکنی، فتنهانگیزی، آتشافروزی و هتکحرمت جماعتی بیهویت، اتمام حجت آخر را ملت رشید ایران کرد و مردم، شیطان بزرگ، صهیونیستها و دستگاههای اطلاعاتی آنان را با پاسخ غیرقابل انتظار خود مواجه ساختند. اهانت به ساحت سیدالشهداء(عليهالسلام) و آلالله و پای نهادن بر شعار استقلال، آزادی جمهوری اسلامی گناهی نیست که به سادگی بتوان با طرح شعارهای انحرافی حفظ وحدت با ساختارشکنان، هتاکان و عناصر عنود و لجوج از کنار آن گذشت، به دلیل اینکه کسانی که در فتنه به صحنه آمدند، بحثشان اسلام نبود، بحثشان دین یا تقویت دین نبود، بلکه آنها دنبال این بودند تا آمریکا را از خود راضی کنند و اینکه یک نظام غیردینی و ضددینی تشکیل دهند. آنان دنبال این بودند تا انتقامشان را از اسلام بگیرند، بنابراین وقتی این موضوع برای مردم روشن شد، عکسالعمل نشان دادند.
مردم در حماسة بزرگ ۹ دی، حماسة پرشکوهی را رقم زدند و این حماسه خواب را از چشم گستاخان فتنهگر گرفت و سد بزرگی در مقابل ادامة مسیر فتنهانگیزان و بحران آفرینان بود، چراکه زیباترین جلوههای «تولی» به خط اباعبدالله و ولایت و رهبری را ابراز داشتند و با شعارهای خود نشان دادند که آدرسهای دقیقی از یزید و یزیدیان و نظام استکبار و عاملان داخلی آن دارند، براین اساس خروش دین انقلابی و عاشورایی امت حزبالله، این مهم را تذکر میدهد «دین، ولایت و امامت، بسیار عمیقتر و ریشهدارتر از آنی است که معدودی بخواهند در آن تردید و ابهام ایجاد کنند.»
البته اگر بخواهیم مهمترین اصول و شاخصهای شکلگیری انقلاب اسلامی را ترسیم و تبیین کنیم، قطعاً یکی از آنها مکتب اسلام، حضور و مشارکت مردم و دیگری رهبری است. این سه رکن، اجزای انکارناپذیر شکلگیری انقلاب اسلامی است.
در تمام برههها و تمام گلوگاههای انقلاب، همین سه عنصر ترکیب شدند و در هم تنیدند و ظهور و بروز بیرونی داشتند. ظهور و بروز اسلام در حرکت مردم و در تصمیم رهبری بوده است و ظهور و بروز تصمیم رهبری نیز در حضور و مشارکت مردم بوده است.
این سه رکن در وقوع انقلاب اسلامی و در تداوم آن و در عبور نظام از گردنههای سرنوشتساز همواره نقشی اساسی داشتهاند؛ بنابراین دشمن تلاش میکند که بین این سه رکن ایجاد زاویه و اختلاف کند. تلاش برای جدایی دین از سیاست، برای گسست بین مردم و رهبری و برای بیرنگ کردن حضور دین در عرصههای سیاسی، همیشه از سیاستهای دشمنان انقلاب اسلامی بوده است ضمن اینکه باید توجه داشت هدف دشمن ضربه زدن به اسلامیت و جمهوریت انقلاب است و تحریک و تهییج مردم و کشاندن آنان به خیابانها جزئی از استراتژی مستمر دشمنان انقلاب اسلامی است که در پی تفکیک و جداسازی بین دین، مردم و رهبری هستند.
از سوی دیگر سران جریان فتنه در سال ۸۸ با ایجاد ابهام و تردید در تشخیص حقیقت، بنا داشتند کاری کنند تا اعتماد مردم سلب شود، برخی هم فریب خوردند و بعضی دیگر به ابهام، تردید و سکوت گذراندند و برای یاری انقلاب به صحنه نیامدند. با این حال رهبری دائماً روشنگری و بصیرتافزایی کردند و علامتهای مسیر درست را نشان دادند، اما دشمن به فتنهگری ادامه داد تا از ظرفیتهای فریبخوردگان داخلی استفاده کند و با استفاده از ابزار ماهواره، اینترنت و فضای مجازی به اهداف خود برسد.
جریان فتنه نیز که بهظاهر شعارهای زیبنده و شعار قانونگرایی هم میداد، در روز عاشورا نشان داد «ضد دین، ضد آزادی و ضد کرامت انسانی» است چرا که آنان در روز عاشورا به مهمترین نماد دینی مردم، به مهمترین نماد آزادیخواهی مردم، به مهمترین نماد عدالتخواهی مردم، به مهمترین نماد معنوی مردم و به مهمترین نماد حقمداری ملت ایران که همانا مراسم عاشورا و عزاداری آقا اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) است، توهین کردند؛ براین اساس این بارقه و جرقهای بود که ماهیت باطل جریان فتنه را به اثبات رساند و فصلالخطاب شد.
حال باید اذعان داشت اگر این اتفاق نمیافتاد، ابهامها و تردیدها همچنان ادامه پیدا میکرد و ادامه یافتن تردیدها برای شرایط سیاسی و اجتماعی کشور مضر بود و چنددستگی و اختلاف را دامن میزد و با توجه به تهاجمهايی که دشمن داشت، بیش از هر زمان دیگری نیاز داشتیم که حقانیت انقلاب را نشان دهیم. همچنین باید به این اصل هم اشاره داشت «این انقلاب حقانیتش به اسلام بود» و ثابت شد که دشمن میخواهد حقانیت اسلام را از ما بگیرد؛ ازاینرو باید در این مرحله حقانیت اسلام را ثابت میکردیم و حقانیت به این بود که مردم با دینشان در صحنه باشند و این واقعه هم این را و هم حقانیت رهبری را ثابت کرد.
با بیان مطالب يادشده باید این پرسش مطرح شود «چرا باید حماسة ۹ دی را گرامیداشت؟» این سؤال را اینگونه پاسخ میدهم؛ چه ضرورتی دارد که داستان آدم و حوا، تاریخ انبیاء، ماجرای سقیفه، غدیر، عاشورا و تاریخ مظلومیت و خونبار تشیع را بررسی کنیم؟
ضرورت بررسی این مسائل در عبرت گرفتن از تاریخ است تا بتوانیم آن را به عنوان سرمایهای برای حرکت آیندة حقطلبان تاریخ مطرح کنیم تا دچار اشتباه نشوند، پس ما همواره باید حماسة ۹دی را زنده نگه داریم و اجازه ندهیم که یومالله ۹دی، خاموش شود.
نظر شما